برترین زنان عالم از مبدا تا انتهای جهان فاطمه (س )ا ست .
مقام زن از دیدگاه اسلام
مقدمه :
در جامعه بشری از دیر باز تا کنون ، نظرات و عقاید مختلفی در ارتباط با تفاوت های مرد و زن وجود داشته است . متاسفانه اغلب این تفکرات و تئوری ها بر مبنای برتری مرد بر زن استوار است و هرگز نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر نشده است ، لذا همواره در طول تاریخ حقوق حقه جامعه زنان تضییع شده و این مسئله بدلایل مختلف من جمله عدم آگاهی زنان و روحیه گذشت و فداکاری که در آنان وجود داشته بسیار عادی تلقی شده و همه از کنار آن براحتی گذشته اند . اما با ظهور اسلام ، رسول اکرم ( صلی ا... علیه و آله ) با رفتار و گفتارش مقام زن را ارج نهاد و با معرفی برترین و والاترین الگوی زن مسلمان به جهانیان – فاطمه زهرا (سلام ا... علیها ) - ، دیدگاه اسلام را نسبت به (( زن )) تبیین نمود.
قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند .
قرآن تنها مجموعه قوانین نیست . محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست . در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر .
از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است . قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند . اسلام ، پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است .
قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و ازسرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن درباره آدم اول می گوید : (( همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم )) ( سوره نساء آیه 1) ودرباره همه آدمیان می گوید (( خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید )) ( سوره نساء و سوره نحل و سوره روم ) .
در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست از مایه مرد آفریده شده ویا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عنصری از اعضای طرف چپ او آفریده شده ، اثر و خبری نیست . علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.
بررسی نظریات تحقیرآمیز درباره زن و دیدگاه اسلام در این رابطه
یکی از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است ، از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد ، زن شیطان کوچک است . شیطان ، زن را وسوسه می کند و زن مرد را. می گویند آدم اول که فریب شیطان را خورد واز بهشت سعادت بیرون رانده شد ، از طریق زن بود شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را .
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان با مار حوا را فریفت و حوا آدم را . قرآن نه حوا را به عنوان مسوول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند . قرآن آنجاکه پای وسوسه شیطان را به میان می کشند ضمیرها را به شکل (( تثنیه )) می آورد ، می گوید فوسوس لهما الشیطان (1) شیطان آندو را وسوسه کرد فدلیهما بغرور (2) شیطان آندو را به فریب راهنمایی کرد و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین (3) یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد . به این ترتیب قرآن بایک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد ، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرا کرد . یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته است در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است : می گفتند زن به بهشت نمی رود ، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند ، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند برسد.قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست ، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند .
گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید .
قرآن درباره مریم ، ما در عیسی ، می گوید : کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند ، از غیب برای او روزی می رسید، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده ، او را پشت سر گذاشته بود، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود .
اسلام در(( سیر من الخلق الی الحق )) یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست . تفاوتی که اسلام قائل است در (( سیر من الحق الی الخلق )) است ، دربازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسوولیت پیغامبری است که مرد را برای این کار مناسبتر دانسته است .
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت. چنانکه می دانیم در برخی آیینها رابطه جنسی ذاتاً پلید است . به عقیده پیروان آن آیینها تنها کسانی به مقامات معنوی نایل می گردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند.
اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد : ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت : (( من اخلاق الانبیاء حب النساء )) . پیغمبر اکرم می فرمود : من به سه چیز علاقه دارم . بوی خوش ، زن ، نماز .
برتراند راسل می گوید :در همه آیینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت می شود مگر در اسلام ، اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است .
یکی دیگر از نظرات تحقیرآمیزی که درباره زن وجود داشته این است که می گفته اند زن مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است . اسلام هرگز چنین سخنی ندارد. اسلام اصل علت غایی را در کمال صراحت بیان می کند. اسلام با صراحت کامل می گوید زمین و آسمان ، ابرو باد ، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شده اند اما هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است . اسلام می گوید هریک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند : ((هن لباس لکم و انتم لباس لهن )) . (4 )
زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها . اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفریده برای مرد می دانست قهرا در قوانین خود این جهت را در نظر می گرفت ولی چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظری ندارد و زن را طفیلی جود مرد نمی داند، در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به این مطلب نظر نداشته است .
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته درباره زن وجود داشته این است که زن را از نظر مرد یک شر وبلای اجتناب ناپذیر می دانسته اند. بسیاری از مردان با همه بهره هایی که از وجود زن می برده اند او را تحقیر و مایه بدبختی و گرفتاری خود می دانسته اند . قرآن کریم مخصوصاً این مطلب را تذکر می دهد که وجود زن برای مرد خیر است ، مایه سکونت و آرامش دل اوست .
یکی دیگر از آن نظریات تحقیرآمیز این است که سهم زن را در تولید فرزند بسیار ناچیز می دانسته اند . اعراب جاهلیت و بعضی از ملل دیگر مادر را فقط به منزله ظرفی می دانسته اند که نطفه مرد را – که بذر اصلی فرزند است- در داخل خود نگه می دارد و رشد می دهد . درقرآن ضمن آیاتی که می گوید شما را از مرد و زنی آفریدیم و برخی آیات دیگر که در تفاسیر توضیح داده شده ، به این طرز تفکر خاتمه داده شده است .
از آنچه گفته شد معلوم شد اسلام از نظر فکر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت ، نظر تحقیرآمیزی نسبت به زن نداشته است بلکه آن نظریات را مردود شناخته است . اکنون نوبت این است که بدانیم فلسفه عدم تشابه حقوقی زن و مرد چیست .
اسلام در حق زن نظریه ای ابداع کرده که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنیا گذاشت تا آن روز، چنین طرز تفکری در مورد زن نداشت ، اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان در افتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسی که آفریده شده به جهان معرفی کرده اساسی که بدست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود . اسلام عقاید و آرائی که مردم درباره زن داشتند و رفتاری که عملاً با زن می کردند را بی اعتبار نموده و خط بطلان بر آنها کشید .
مقام زن در اسلام و در آیین های دیگر
مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد ، از یک نوع و از یک جوهرند، جوهری که نامش انسان است ، چون تمامی آثاری که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده ، در صنف زن نیز مشاهده شده است ، ( اگر در مرد فضائلی از قبیل سخاوت ، شجاعت ، علم، خویشتن داری و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است ) آنهم بدون هیچ تفاوت ، بطور مسلم ظهور آثارنوع، دلیل بر تحقق خود نوع است ، پس صنف زن نیز انسان است ، بله این دو صنف در بعضی از آثار مشترکه ( نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن ) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولی صرف شدت و ضعف در بعضی از صفات انسانیت ، باعث آن نمی شود که بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست .
زن در سایر آیین ها
بیشتر امتهای قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خدای تعالی پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست پرورده شیطان می دانستند ، و رومیان و بعضی از یونانیان معتقد بودند که زن دارای نفس مجرد انسانی نیست و مرد دارای آن هست و حتی در سال 586 میلادی در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند ! بعد از بگومگوها و جرو بحثهای بسیار ، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانی مستقل ، بلکه انسانی است مخصوص خدمت کردن بر مردان .
در سفر جامعه تورات آمده : من و دلم بسیار گشتیم ( من با کمال توجه بسیار گشتم ) تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شر یعنی جهالت و حماقت و جنون چیست ، و کجا است ؟
دیدم از مرگ بدتر و تلخ تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که می گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا می کنم ، اما میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمی کنم .
زن در نگاه عارفان
جناب محی الدین سر محبوب بودن زن را که در بیان پیامبر گرامی اسلام آمده است در این می داند که چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون مجلی و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد . و زن در مظهریت خدا کامل تر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهی است ، مظهر فعل و تاثیر الهی نیز هست ،چون در مرد تصرف می کند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محب خود می سازد ، و این تصرف و تاثیر نموداری از فاعلیت خداست ، از این جهت زن کامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد ، شهود او به کمال و تمام می رسد. لذا زن محبوب پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و در آن حدیث فرمود :
از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شده و نور چشم من نماز است .
مشاهده و تجربه این معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد، از یك نوع و
از یك جوهرند، جوهرى كه نامش انسان است، چون تمامى آثارى كه از انسانیت در
صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از
قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن دارى و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز
دیده شده است)آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق
خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضى از آثار
مشتركه(نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن)از نظر شدت و ضعف
اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانیت، باعث آن نمىشود
كه بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.و با این بیان
روشن مىشود كه رسیدن به هر درجه از كمال كه براى یك صنف میسر و مقدور
استبراى صنف دیگر نیز میسور و ممكن است و یكى از مصادیق آن استكمالهاى
معنوى، كمالاتى است كه از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او
حاصل مىشود، با این بیان كاملا روشن مىشود كه در افاده این بحث، بهترین
كلام و جامعترین و در عین حال كوتاهترین كلام همین عبارت: "انى لا اضیع
عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض"است و اگر خواننده محترم این
كلام را با كلامى كه در تورات در این باره وارد شده مقایسه كند برایش روشن
مىگردد كه قرآن كریم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!.
در سفر
جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم(من با كمال توجه بسیار گشتم) تا
بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر یعنى جهالت و حماقت و جنون چیست، و كجا
است؟
دیدم از مرگ بدتر و تلختر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام
است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا كه مىگوید من در میان هزار نفر مرد
یك انسان پیدا مىكنم، اما میان هزار نفر زن یك انسان پیدا نمىكنم.
بیشتر
امتهاى قدیم نیز معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى
پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دستپرورده شیطان مىدانستند، و
رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند كه زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و
مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 میلادى در فرانسه كنگرهاى تشكیل شد تا
در مورد زن و اینكه آیا زن انسان استیا خیر بحث كنند!، بعد از بگومگوها و
جر و بحثهاى بسیار، به این نتیجه رسیدند كه بله زن نیز انسان است اما نه
چون مرد انسانى مستقل، بلكه انسانى است مخصوص خدمت كردن بر مردان، و نیز در
انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمىشد، و خواننده
عزیز اگر در این باب به كتابهائى كه در باره آراء و عقاید و آداب ملتها
نوشته شده مراجعه كند به عقایدى عجیب بر مىخورد.
احاديث پيامبر
گرامي اسلام در خصوص بيان شخصيت حضرت فاطمه اطهر (س) و مقام زن
_
بهشت زير پاي مادران است.
_
شقاوت و سعادت هر كسي در رحم مادر پيريزي ميشود.
_
مادر است كه با ايفاي نقش تربيتي خود سعادت دنيا و آخرت فرزند را فراهم ميكند.
_
فاطمه حوراي انسيّه است و هر گاه به بوي بهشت مشتاق ميشوم, فاطمه را ميبويم.
_
هر گاه مشتاق بوي بهشت ميشوم, فاطمه را ميبويم.
_
دخترم فاطمه ناميده شده, زيرا كه خدا او و محبت او را از آتش دور داشته.
_
من درختم و فاطمه حمل آن و علي لقاح آن و حسن و حسين ميوه آنند و دوستداران اهل
بيت حقيقتاً برگ بهشتي آنند.
_
هر كس فاطمه را آنگونه كه حق فاطمه است, بشناسد, شب قدر را ادراك كرده است و
علت نامگذاري آن حضرت به فاطمه آن است كه خلايق از كنه معرفت وي بريده شدند(به
كنه معرفت وي نميرسند)
_
هر كه او را بيازارد , مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد, خدا را آزرده است.
_
فاطمه پاره تن و نور چشم و ميوه دل من است.
_
براستي كه خداوند قلب و اعضاي فاطمه (س) تا استخوانهايش را از ايمان و يقين
آكنده ساخته است, بگونهاي كه در طاعت خدا غرق است.
_
جهاد زن خوب همسرداري است.
_
اگر نماز نافله ميگزاردي و پدرت تو را صدا زد, نماز را بر هم نزن و اگر مادرت
تو را صدا زد آن (را) برهم بزن.
_
خداوند متعال نسبت به دختران مهربانتر از پسران است.
_
نزديكترين شما به جايگاه من در روز رستاخيز, كسانيند كه با همسرانشان بهتر (و
انسانيتر) رفتار كنند.
_
مومن به ميل همسرش غذا ميخورد, و منافق همسرش به ميل او غذا ميخورد.
امام صادق(ع):
_
فاطمه را زهرا ناميدند زيرا وقتي در محراب عبادت قرار ميگرفت نور او بر اهل
آسمانها ظاهر ميشد.
_
انسان آنگاه كه زنان را بيشتر دوست داشته باشد ايمانش رشد ميكند.
_
هر چه ما را بيشتر دوست داشته باشند, زنان را نيز بيشتر دوست دارند.
_
فاطمه نور چشم
و ميوه دل رسولا... (ص) بود
.
(بحارالانوار, ج 43, ص 54)
_
حضرت علي (ع): والله كه خانه تو , خانة سكينه و آرامش بود و من هر گاه به خانه
در ميآمدم , يك نگاه تو, تمام غمها و غصهها را از دلم ميزدود.
_
قرآن كريم: با زنان, با معيار نيك رفتار كنيد.
_
شهيد بنتالهدي صدر: پاية شخصيت زن مسلمان در اسلام , بر اساس شرافت انساني
اوست.
_
شهيد بهشتي : زن در اسلام فردي زنده, سازنده و رزمنده است به شرط آنكه لباس
رزمش لباس عفتّش هم باشد.
_
جمله توصيفي:
فاطمه (س) مادر همة خوبيها, مادر هدايت , شهادت , ظهور و عدل است.
«دعاها و
فرمايشات زهراي اطهر(س)»
_
خداوندا ! اخلاص و ترس را در هنگام خشنودي و غضب, و ميانه روي در زمان بينيازي
و فقر را از تو خواستارم.
_
پروردگارا نفسم را ذليل و مقاومت را در نفسم افزون فرما
_
كسي كه عبادتهاي خالصانه خود را بسوي خدا فرستد, پروردگار بزرگ, برترين مصلحت
او را به سويش فرو خواهد فرستاد.
_
پاداش خوشرويي در برابر مؤمن بهشت است.
_
خدا اطاعت و پيروي از ما (اهل بيت(ع) ) را سبب برقراري نظم اجتماعي در امّت
اسلامي, و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار
داده است.
_
پس از غدير خم, خداوند براي هيچكس عذر وبهانهاي باقي نگذاشته است.
_
علي امامي رباني و الهي و هيكلي نوراني و مركز توجه همه عارفان و خداپرستان و
فرزندي از خاندان پاكان, گوينده به حق و روا, جايگاه اصلي و محور امامت و پدر
حسن و حسين دو دسته گل پيامبر (ص) و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت, است.
_
به خدا قسم, اين حالت معنوي علي (ع) است كه از ترس در برابر عظمت پروردگار بر
او عارض شده و در عبادت مدهوش ميگردد.
_
همانا سعادتمند (به معناي) كامل و حقيقي , كسي است كه (امام) علي(ع) را در
دوران زندگي و پس از مرگش دوست داشته باشد.
_
امامت و رهبري ما عترت پيامبر(ص) عامل
ايمني و نجات از تفرقه و جدايي است و جهاد در راه خدا مايه عزت و جاودانگي
اسلام است.
_
پروردگارا ! بزرگا!
به حق پيامبراني كه آنها را برگزيدي و به گريههاي حسن و حسين در فراق من, از
تو ميخواهم از گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من درگذري.
_
من دنياي دنيا پرستان را دوست ندارم
_
بهترين شما كسي است كه در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر است.
_
ارزشمندترين مردم كساني هستند كه با همسرانشان مهربان و بخشندهاند.
_
آن لحظهاي كه زن در خانه خود ميماند« و به امور زندگي و تربيت فرزند
ميپردازد» به خدا نزديكتر است.
_
آنگاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم, از گنهكاران امت پيامبر اسلام(ص) شفاعت
خواهم كرد.
_
بدرستي كه خدا حقيقت سلام است و از اوست سلام و سلام به سوي اوست.
_
تلاوت كننده سورة «حديد, واقعه و الرحمن»در آسمانها و زمين اهل بهشت خوانده
ميشود.
_
از دنياي شما سه چيز محبوب من است.
* تلاوت قرآن
* نگاه به چهره رسول خدا(ص)
* انفاق در راه خدا
_
صاحب مركب سزاوارتر است به سواري از مركب خويش
_
امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به اتحّاد است.
آيت ا...
جوادي آملي:
«اگر پيمودن
راه عقل و تفكر براي مردان هموارتر باشد, راه دل براي زنان هموارتر خواهد بود.
و راه دل از راه عقل و تفكر به هدف نزديكتر است.»
منابع :
نهج الحياه
«فرهنگ سخنان فاطمه(س)», محمد دشتي , قم , نشر موسسة تحقيقاتي اميرالمومنين
(ع), 1375
صحيفه
الزهرا(س) , جواد قيومي اصفهاني , قم, موسسه نشر اسلامي , 1375
آيينه زن
«مجموعه موضوعي سخنان مقام معظم رهبري» , امير حسين بانكي پورفرد, تهران, دفتر
مطالعات و تحقيقات زنان, 1381
جايگاه زن
در انديشه امام خميني(ره), تبيان دفتر هشتم, چاپ هفتم- پاييز 78.
ده مقاله و
نكتهها و لطائف در مقام زن, محمدعلي اخگري, نشر سنبله , خراسان, 1381.
ترجمه تفسیر المیزان – نویسنده : علامه طباطبایی- جلد 2 و 4 .
زن در آیینه جلال و جمال نویسنده : آیت ا... جوادی آملی .
مجموعه آثار – نویسنده استاد مرتضی مطهری – جلد 19.
سوره های : اعراف ، آیات 20 ، 21 و 22 – بقره آیه 187 .
زنان را با محبت علی ( ع) پرورش دهید و بگذارید آنان پاک دل باقی بمانند . امام صادق (ع)